« ریشه‌ی تمام شتاب زدگی‌ها در عرصه‌های مختلف در "شتاب" بی حد آحاد مردم برای رسیدن به "ثروت" نهفته است. از این روی رواج فضای بی‌اعتمادی و ریاکاری در جامعه، بی توجهی به ارکان خانواده و تربیت فرزندان، فسادهای اقتصادی و اجتماعی و بسیاری از معضلات شناخته شده‌ی کنونی، پیامدهای جهت‌گیری‌های اشتباه فرهنگی از سوی "افراد" جامعه هستند »

توسعه‌ی فرهنگی، مقدمه‌ای بر توسعه‌ی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی

 

* تعبیرم از فرهنگ نه معنای متداول و کلان آن که در هنر، ادبیات، علم و فلسفه  تولید و در مناسبات اجتماعی متبلور می‌شود، بلکه مرادم از فرهنگ ، جهان بینی افراد جامعه و میزان کنش آگاهانه‌ی آنها در ایجاد تغییرات مطلوب ابتدا در خویشتن و سپس در جامعه است.


* اگر چه جهان بینی افراد رابطه‌ای ناخواسته و غیر قابل انکار با بسیاری از عوامل قهری به ویژه تاریخ و جغرافیا دارد و متاثر از تحولاتِ علم، هنر، ادبیات و فلسفه است اما نکته‌ی اساسی در تفسیر اخیر از فرهنگ اینجاست که موضع قضاوت و ارزش‌گذاری را از داوری‌های عامیانه‌ی اجتماعی و معیارهای ناشی از سنت‌های نادرست که اغلب دچار احساسات، شور و کاستی‌هاست به چارچوب‏هایِ استوارِ اخلاقی تغییر می‌دهد که از هر گونه برداشت، تاویل و سلیقه‌ی شخصی مصون است.


* برای آنکه تشخیص دهیم جامعه‌ای به چه میزان به جامعه‌ی آرمانی نزدیک‌تر است کافیست از نیازمندی‌های آن جامعه بپرسیم. به طریق اولی ، سطح تعالی و درجه کمال هر انسانی را با درجه تعالی و کمال نیازهایی که دارد و کمبودهایی که در خود احساس می کند دقیقا می توان اندازه گیری کرد. تکامل همه جانبه‌ی بشری ماحصل احساس "نیازهای" انسان بوده است و در واقع آنچه از آن به "بحران" یاد می‌شود نتیجه‌ی "نیازهای" انسان و "عطشش" برای رسیدن و دستیابی به نقطه‌‌ی بی‌نیازی است. حس "نیاز" و حقارت "کمبود" ذاتا برای انسان دردآور و "فاجعه آمیز" بوده و از این روی  آن‌گاه که به "عمق فاجعه" و "بحران" ملتفت می‌شود، سرشار از طلب ِ حل بحران به تکاپو (و حتا تضرع) و حرکت واداشته می‌شود، سراسر انرژی می‌شود. برآیند تمام این حرکت‌ها، سمت و سوی اولویت‌های اجتماعی را شکل می‌دهد و بر مبنای آن می‌توان بلوغ جامعه را ارزیابی و قضاوت نمود.


* امروزه "مصرف‌گرایی" توام با "تجمل" در همه‌ی عرصه‌ها اعم از رفتارها و کنش‌های فرهنگی (غرب) و دیگر تکنولوژی‌های لوکس به یکی از اولویت‌ها و نیازمندی‌های جامعه‌ی ایرانی بدل گشته است.

در واقع پُر بیراه نخواهد بود اگر بگوییم شیوع روح بیمارگونه‌ی مصرف‌گرایی آغاز انحطاط ارزش‌های اخلاقی و خشکیدن عواطف و روحیات انسانی در جامعه بوده است.


*  آنچه مایه‌ی سعادت و کامروایی یک جامعه است، داشتن زیرساخت‌های صنعتی و اقتصادی قوی نیست بلکه برای گذر از دریای متلاطم و مواجی که طوفان تکنولوژی و سرمایه در جامعه ایجاد کرده است باید به ناگزیر بر بلم "اخلاق" پای نهاد و به آموزه‌های غنی اخلاقی پناه بُرد. بر مبنای ارزش‌های اخلاقی، هویت هر انسانی ارتباط تنگاتنگ با نوع "نیازمندی"‌هایش دارد.