چگونه فراموشت کنم؟
هنگامی که تو را به یاد میآورم
و از تو می نویسم
قلم در دستم شاخه گلی سرخ می شود.
نام ات را که می نویسم
ورق های زیر دستم غافل گیرم می کنند
آب دریا از آن می جوشد
و مرغان سپید بال بر فراز آن پرواز می کنند
هنگامی که از تو می نویسم مداد پاک کن آتش می گیرد
پیاپی باران بر میزم می بارد
و بر سبدِ کاغذهای دور ریخته ام
گل های بهاری می رویند
و از آن پروانه های رنگارنگ و گنجشگها پر می گیرند
وقتی آن چه نوشته ام را پاره می کنم،
کاغذ پارههایم
قطعه هایی از آینه ی نقره می شوند
مانند ماهی که روی میزم بشکند.
بیاموز مرا چگونه بنویسم از تو
یا
چگونه فراموشت کنم.
+ نوشته شده در جمعه بیست و هشتم خرداد ۱۴۰۰ ساعت 3:17 توسط ساحل
|