چون همه‌ی آدمیان خطاپذیرند هیچ کس حق ندارد عقیده‌ی مخالف را خاموش کند زیرا عقیده‌ی تازه‌ای که مخالف عقیده‌ی مرسوم است یا حقیقت است یا از حقیقت بهره‌ای دارد یا خلاف حقیقت است‌. 
اگر عقیده‌ای که آن را خاموش می‌کنیم عین حقیقت باشد نه تنها با خاموش کردن آن نسبت به صاحب عقیده جنایت کرده‌ایم، بلکه نسبت به سایر افراد آدمی و نیز نسبت به نسل‌های آینده جنایت کرده‌ایم زیرا حقیقت، نجات دهنده‌ی آدمی است و با خاموش کردن آن از آدمیان، رهاننده‌ی آن را گرفته‌ایم.

اگر نیمی از حقیقت باشد، باز حکم همان است. اما به فرض این‌که عقیده‌ای که آن را خاموش می‌کنیم خلاف حقیقت باشد و به فرض اینکه ما خطاپذیر نباشیم و بدانیم که این عقیده‌ای که آن را خاموش می‌کنیم خلاف حقیقت است باز خاموش کردن آن گناه است زیرا وجود آن لازم است تا حقیقت در برخورد با آن جلوه و تابناک بیشتری پیدا کند و هم بدان علت که اگر در میدان، دشمنی نباشد سربازان به سستی می‌گرایند و نیروی خود را مهمل می‌گذارند تا حدی که قدرت دفاع از خود را از دست می‌دهند.
حقیقت نیز اگر پیوسته با دشمن در مبارزه نباشد تابناکی و اثربخشی خود را در ذهن مردان از دست می‌دهد. با هیچ اصل و میزانی موجه نیست که کسی عقیده‌ی خود را بر دیگری تحمیل کند.

درباره‌ی آزادی
جان استوارت میل